- رکاب کشیدن (تَ یَ / یِ تَ)
رکاب گرفتن. دوال گرفتن در وقت سواری دادن. (آنندراج) :
ستاند اگر نور ازین آفتاب
به رغبت کشد ماه عیدش رکاب.
وحید (از آنندراج).
چو پای سعادت کند در رکاب
ز یک سو رکابش کشد آفتاب.
نظام دست غیب (از آنندراج).
تو چون پیاده روی شاخ گل عنان گیرد
اگر سوار شوی ماه نو رکاب کشد.
سلیم (از آنندراج).
، اسب را بحرکت تند درآوردن با زدن آهن رکاب بر دوپهلوی وی. رکاب زدن
ستاند اگر نور ازین آفتاب
به رغبت کشد ماه عیدش رکاب.
وحید (از آنندراج).
چو پای سعادت کند در رکاب
ز یک سو رکابش کشد آفتاب.
نظام دست غیب (از آنندراج).
تو چون پیاده روی شاخ گل عنان گیرد
اگر سوار شوی ماه نو رکاب کشد.
سلیم (از آنندراج).
، اسب را بحرکت تند درآوردن با زدن آهن رکاب بر دوپهلوی وی. رکاب زدن
